کد مطلب:124458 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:117

دنیا، زندان مؤمن است
[68]-304- اربلی می گوید:نقل شده است:

[روزی] امام حسن علیه السلام خود را شست وشو داد، و در لباسی فاخر و اندامی تمیز و اوصافی نیك و آراسته و بوهای خوش پخش شده، بیرون آمد؛ در حالی كه چهره اش از زیبایی می درخشید، و در صورت و معنا، هیئتی كامل [و موزون] داشت، و خوشبختی از جوانب او آشكار، و اطرافش شادابی نعمت پیدا بود، و خداوند مقدرات به سعادتمندی او فرمان داده بود، و با این اوصاف، بر استری چابك و تندرو سوار شده بود و در حلقه ی صفوف خدمتكاران راه می پیمود، و [آن چنان شكوهی داشت كه] اگر عبدمناف او را می دید با فخر به او، بینی خود برتربینی [متكبران و جباران روزگار] را به خاك مذلت می سایید، و در روز تفاخر، در به دست آوردن جایزه ی بزرگواری ها [و فضیلت ها]، برای او و جد و پدران بزرگوارش، هزاران [فضیلت] می شمرد.

پس [چه بسا در اثر دسیسه ی معاویه و توطئه یهود] ناگاه بر سر راهش یك یهودی نیازمند پیر و بیمار و لاغر و بسیار بدحالی ظاهر شد، و جلوی آن حضرت را گرفت و [با طعنه] گفت:ای فرزند رسول خدا! انصافم ده. فرمود:در چه چیز؟ گفت:جد تو فرمود:«دنیا، زندان مؤمن است و بهشت كافر». و تو مؤمن هستی و من كافر، و [با این حال، من] دنیا را برای تو جز بهشتی كه از آن بهره و لذت می بری، و برای خود جز زندانی كه زیان و فقرش نابودم كرده است، نمی بینم؟



[ صفحه 263]



و آن حضرت چون این سخن را شنید... فرمود:ای پیرمرد! اگر می دیدی آن نعمت هایی [ناشی از ایمان و عمل صالح] را كه نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده، و خدا در سرای دیگر برای من و مؤمنان فراهم آورده است، می دانستی كه من در این دنیا پیش از انتقالم به آن جا، در زندان تنگم. و اگر می دیدی آن شعله ی آتش دوزخ، و شكنجه ی عذاب پایدار [ناشی از كفر و گناه] را كه خدا در سرای دیگر برای تو و هر كافری فراهم كرده است، می فهمیدی كه هم اكنون پیش از انتقالت به آن جا، در بهشتی فراخ و نعمتی بزرگ هستی. [1] .


[1] كشف الغمة 544:1.